بلاتکلیفی آثار
مارکو گریگوریان هنرمند نقاش و پیشروی ایرانی در روز پنجم شهریور ماه در سن 82 سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
گریگوریان که به اعتقاد بسیاری، مدرنیسم ایران مدیون اوست، به تحقیق و جستوجوی جدی درباره نقاشی قهوهخانهای در طول فعالیت هنریاش پرداخت. از این هنرمند آثار بسیاری برجای مانده که قرار بود برای حضور در موزهای به ایروان منتقل شوند اما طبق متن نامهای که 100 نفر از هنرمندان ایرانی بهمن ماه تهیه کرده بودند، آثار گریگوریان هنوز سامانی نیافته و بلاتکلیفاند. مارکوگریگوریان نه تنها هنرمند ارمنستان و ایران، بلکه به عنوان فرزند هنر معاصر جهان قلمداد میشد.
بنابراین امید آن میرود که وضعیت آثارش و ارائه آنها به شایستهترین شکل در ایران و یا ارمنستان سامان یابد.
عکاس طبیعت
هنرمند صمیمی و نجیب دیگری که در این حوزه با درگذشت خود، جامعه هنری و به ویژه جامعه عکاسی کشور را متاثر ساخت، نیکولفریدنی بود.
فریدنی عکاس پیشکسوت طبیعت در یکی از روزهای سرد زمستان امسال پس از مدتها تحمل بیماری چشم از جهان فرو بست. او که خدمات بسیاری به جامعه عکاسی ایران کرد، مجموعه عکسهایی از طبیعت و تصاویری از میراث فرهنگی و تاریخی کشورمان را به یادگار گذاشت.
مسئولان و مدیران ارشاد و فرهنگستان هنر پس از درگذشت این هنرمند عکاس برجسته وعده دادند تا 3 مجموعه از آثار منتشر نشده او را منتشر کنند. امید است که این اقدام به همراه خواست همسر مرحوم فریدنی مبنیبر راهاندازی مدرسه نیکول در سال جدید عملی شود.
مجسهساز شورشی
خبر فوت هنرمند بزرگ عرصه مجسمهسازی و نقاشی ژازه طباطبایی نیز از دیگر اخبار تلخ هنرهای تجسمی بود که همه علاقهمندان به این عرصه را متاثر کرد.
این هنرمند 77 ساله به دلیل عوارض ناشی از عفونت ریه، مشکلات قلب، کلیه و دستگاه تنفسی در یکی از روزهای پربرف و سرد بهمن ماه در بیمارستان آتیه تهران با این جهان وداع گفت.
این مجسمهساز پایهگذار و مدیر گالری هنر مدرن ایران بود و آثارش در کشورهای استرالیا، چین، انگلیس، فرانسه، آلمان، آمریکا، سوئد، ترکیه، یوگسلاوی و... به نمایش گذاشته شده بود.
نگارش داستان و نمایشنامه و کارگردانی نمایش، از دیگر فعالیتهای هنری این هنرمند است، او سالها بود که مجسمههایش را با استفاده از آلات و ادوات مستعمل ماشینهای صنعتی خلق میکرد که 2 نمونه از این نوع آثار با عنوان «اسبهای سحرآمیز» مقابل در ورودی ساختمان خانه هنرمندان ایران نصب شده است.
خسرو سینایی فیلمساز و مستندساز کشورمان که فیلمهایی درباره هنرهای تجسمی ساخته، فیلمی درباره حوزه طباطبایی و آثارش کارگردانی کرده و به عنوان یکی از دوستان ژازه در رثای او گفته است: «بالاخره جسم ژازه هم رفت و تازه وقت آن است که روح او را در آثار بیشمار به جا ماندهاش دوباره کشف کنیم؛ در مجسمهها، نقاشیها ، شعرها، کتابها، فیلمها و همه آنچه که ژازه را میساخت. آیا فرد دیگری را با نام «ژازه» میشناسیم؟یک شورشی آرام که تا پایان عمرش راه هنر را با آزادگی طی کرد.
انگار تقدیر چنین بود که در زمستان سرد و بیسابقه امسال هنرمندان پرشور و کمنظیر ما یکی پس از دیگری جهان فانی را ترک گویند و ما را با بهت خویش باقی بگذارند؛ هر چند که با مرگ هر هنرمند، آثار او نامیرا و باقی است و این به معنای آن است که هنر،
زنده میماند.
عکاس کوههای ایران
یکی دیگر از درگذشتگان هنرمند در سالی که گذشت، قدرتالله کسرائیان عکاس کوههای ایران است. این هنرمند عکاس نیز که در 12 بهمن ماه به دلیل مشکل حاد تنفسی در سن 50 سالگی دار فانی را وداع گفت، کتاب «کوههای ایران» را که بخش کوچکی از هزاران تصویری است که تهیه کرده بود، منتشر ساخت.
برادرش نصرالله کسرائیان عکاس معروف درسوگ او گفته است: «قدرتالله در زندگی خصوصیاش آنقدرها بخت یار نبود. بیآن که بخواهد...، ماههای آخر بسیار رنج برد. با مرگ جانانه مبارزه کرد و برای دیگران استقامت و امید را معنا کرد. تا دم مرگ از آموزش دادن باز نایستاد...
وجودش موهبتی بود. نیکیهایش بس بر بدیهایش میچربید. خوشحالم که چنین برادری داشتهام... آخرین خواستهاش که به دلیل پزشکی عملی نشد، اهدای اعضای سالماش بود. تا به آخر چنین میاندیشید.... «زیبا» همیشه به طنز در ستایش تواناییهای من میگفت: من آنم که قدرت بود پهلوان اکنون پهلوان مرده است.»
از هنرمند دیگری که باید در این مطلب کوتاه یاد کنیم، شیوا بنیفاطمی نامآشنای عرصه نقاشی است که امسال بر اثر بیماری درخارج از کشور درگذشت.
نام همه درگذشتگان این عرصه زنده و یادشان تا ابد گرامی باد.